دل خوشي های طلبه

« ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» اگر با آمدن خورشيد بيدار شويم نمازمان قضاست...منتظران به گوش باشيد

حسرت يك آخ...

در عمليات والفجر 8 خبر آوردند حاج يدا...(كلهر) مجروح شده .

با يكي از دوستان به بيمارستان رفتيم ديديم سخت مجروح است.

كتف و دست راستش خرد شده كليه اش هم آسيب ديده بود.

پرسيدم:(( حاجي حالت چطوره؟))

در حالي كه با سختي حرف مي زد گفت:((خوبم الحمدالله))

ديدم قسمتي از لبش بريده و خون مياد پرسيدم:((حاجي! لبت هم تركش خرده ؟))

گفت: (( نه ))

ديدم چهره اش در هم شد و اخماش تو هم رفت و لبانش را گاز گرفت.

لبانش درست در همان نقطه لبش كه پاره شده بود فرو رفت .

درد به سراغش آمده بود .

در حالي كه از درد به خود ميپيچيد ،كوچكترين حرفي نزد ، حتي آهسته هم ناله نكرد

وقتي اين صحنه را ديدم نتوانستم خودم را كنترل كنم

گفتم :((با خودت اين رفتار را نكن حاجي!يك دادي ،فريادي،چيزي.چرا اينجوري ميكني؟!))

صبر كرد تا دردش آروم شد دوباره لبخند هميشگي روي لب مجروحش نشست و گفت:

((ميخوام حسرت يك آخ را هم به دل دشمن بذارم))

راوي: خدابين همرزم شهيد

منبع :هفته نامه حيات طيبه

((شهيد حاج يدا...كلهر قائم مقام لشكر 10 شيد الشهدا))

(( خاطرات شهدا دل خوشي هام ))

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه