تبادل
لینک هوشمند
پنج دقیقه نگذشته بود که طلبه های عزیز زحمت کشیده بودن و گوشی کناردستیشون
رو از حالت بی صدا خارج کرده بودن و یکی دیگه از طلبه ها بلافاصله به گوشی ایشون زنگ میزنن و صدای گوشی
همراه فضای کلاس رو به هم میزنه و همه یک صدا داد زندن شیرینییییییییییییییییییییییییییییییی!!!!
لابد میپرسین ماجرای شیرینی چیه؟؟؟
قانون سوم کلاسمون اینه که صدای گوشی هر کی در اومد باید برای اهل کلاس شیرینی بخره
در همین حال و هوای بگو بخند یهو استاد برگشت گفت آقایی که گوشیت صداش در اومد شیرینی میخرین وگرنه
باید از مدیر نامه بیارین !
این آقاهه هم شروع کرد به افشا گری و استاد هم که از ماجرا با خبر شد به شدت ناراحت شد و بدبختی ما
همین جا بود که آغاز شد...
استاد شروع کرد به کشید دندانهامون ( به ترکی میشه دیشیمیزی چهده )یعنی شروع کرد به حال گیری و اینگونه
آغاز کرد...
آقایان اشتباه نکنید این کاری که شما کردید بی احترامی به استاد هستش مثلا شما طلبه هستید به جای اینکه
توجه کنید به درسی که بنده وقت گذاشتم تا به راحتترین روش به شما انتقال بدم دارین وقت کلاس رو میگیرین؟
شما هنوز پایه اول هستین و خدا به خیر کنه وقتی رو که شما پایه 6 به بعد برسین اونوقت جلو استاد پاهاتون رو
هم دراز میکنین
انشالله با مدیر صحبت میکنم و کلاسم رو تعطیل میکنم و به جای من کسه دیگه ای بیاد
و تشدید ناراحتی که داشتن از کلاس خارج شدن و درس رو ول کردن
به دنبال استاد طلبه ها شروع به غلط.... و اشتباه .....و پیامک فرستادن و التماس کردن که استاد رحم کن
و تنهاترین جوابی که میشنیدن این بود که ......رحم اله یوخده(رحم کردنی نیست )
ما هم که خورده بودیم به خودمون(دیمیشدوخ اوزوموزه)یعنی حال به حال شده بودیم رفتیم حجرمون و شروع به
دلخوری از دستدر کار های این اتفاق
صبح شد و با وحشتی که در وجودمون بود به کلاس صرف عربی رفتیم و همان جور که انتظار داشتیم استاد ناراحت
از اتفاق دیشب وارد شد و بدون مقدمه شروع به درس دادن کرد ( برای مدتی فکر کردیم در درس خارج آقای جوادی
نشستیم و فضا فضای سنگین علمی هستش )
بعد کمی سکوت کردن و دوباره شروع به کشیدن دندانهایمان نمودند!!!
ادامه دارد...
نظرات شما عزیزان:
